Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فردا»
2024-05-03@17:28:26 GMT

«شاید وقتی دیگر»؛ نه! همین امروز

تاریخ انتشار: ۱۶ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۵۵۴۳۱۱

«شاید وقتی دیگر»؛ نه! همین امروز

به گزارش سایت فردا، احسان عسگری در روزنامه رسالت در یادداشتی نوشت: امروز کشور بیش از هر زمان دیگری به نوسازی و بازاندیشی نیازمند است و این ضرورت، سال‌هاست که از سوی مقام معظم رهبری به بهانه‌های مختلف مطرح گردیده و سال‌هاست که به‌عنوان منظومه فکری رئیس مجلس شورای اسلامی، موردتوجه قرار داشته و به‌کرات در برنامه‌ها و دیدار با اقشار مختلف مردم و اخیرا در نطق‌های پیش از دستور و در محافل و مجالس گوناگون بر اجرای صریح و سریع آن تأکید کرده و اتفاقا از دیدگاه منطقی و ساختاری حکومت، موضع آغازین عملیاتی و اجرایی این تأکید مؤکد رهبری معظم، «مجلس شورای اسلامی» است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

حکمرانی نو یعنی آینده‌نگری؛ یعنی به آینده سیاست بیندیشیم تا در چگونگی پاسخگویی به تقاضاهای جدید، دچار مشکل نشویم.

حکمرانی نو یعنی برای دگرگونی‌های در حال شکل‌گیری در همه سطوح داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی برنامه داشته باشیم و ساختار حکمرانی‌مان را متناسب با پیشرفت‌های تکنولوژیک و در توازن میان قدرت‌های اقتصادی و سیاسی، بهینه، بازسازی و نوسازی نماییم؛ چراکه برخی سیاست‌های فعلی، کاربردی نبوده و قادر به انطباق با برخی چالش‌ها نیست.

حکمرانی نو یعنی جذب اجتماعی حداکثری شهروندان و تقویت انسجام اجتماعی؛ حکمرانی نو یعنی باید بپذیریم در عصر تکنولوژی‌های دیجیتال زندگی می‌کنیم و نمی‌توان وارد چالش‌های مربوط به آن نشویم بلکه باید برای آن برنامه داشت و از این فرصت برای حکمرانی قدرتمند بهره برد.

حکمرانی نو یعنی باید بپذیریم که برخی عملکردها باعث شده تا نخبگان، مهاجرت کنند و برخی سیاست‌ها منجر شده جمعیت رو به پیری بگذارد. باید برای حل این اتفاق خطرناک مهاجرت، فکری کرد و برای تغییر هرم سنی کشور و احتمالات متعددی که پیش روی ایران قرار دارد، آماده شد.

حکمرانی نو یعنی سیاست دائما نیازمند تطابق و دگرگونی با روندهای اجتماعی و اقتصادی است و باید چالش‌ها را شناسایی و برای آن‌ها تدبیر و برنامه داشت.

حکمرانی نو یعنی باید بپذیریم که فرآیندهای تصمیم‌گیری و ساختارها متناسب با تغییرات، نیازمند بازاندیشی است.

حکمرانی نو یعنی باید در سطح ملی و منطقه‌ای در هر دوره‌ای باید آماده گذار کم‌هزینه و پرفایده برای ورود به دوره جدید بود.

هدف غایی حکمرانی نوین دستیابی به مشارکت عمومی هرچه بیشتر و سهیم کردن شهروندان در فرآیند حکمرانی است.

حکمرانی نوین همین توجه به آینده حکمرانی مطلوب در تمامی حوزه‌های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی است؛ یعنی افزایش ظرفیت حکمرانی و ایجاد اجماع ملی برای گذار از چالش‌ها، حل کشمکش‌ها و مواجهه مقتدر و هدفمند با مشکلات در تمامی سطوح.

هدف حکمرانی نوین، بهبود زندگی مردم در تمامی ابعاد است و این اصل باید همین امروز به‌جای سوژه رسانه‌ای شدن توسط مخالفان به ایده‌ای ملی مبدل شود نه وقتی دیگر.

منبع: فردا

کلیدواژه: حکمرانی نو احسان عسگری چالش ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.fardanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فردا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۵۵۴۳۱۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

تظاهرات در دانشگاه‌های آمریکا به چه معناست؟

فرارو- شمار قابل توجهی از تئوریسن‌ها و تحلیلگران عرصه روابط بین الملل بر این باورند که نظام بین الملل در شرایط کنونی وضعیت به شدت حساس و خاصی را سپری می‌کند. در حقیقت، آن‌ها بر این باورند که جهان در یک پیچ حساس تاریخی است که روند تحولات در آن سمت و سو‌های جدیدی را نوید می‌دهند و به تدریج باید انتظار ظهور واقعیت‌های تازه‌ای را نیز داشت.

به گزارش فرارو، در این چهارچوب، جهان غرب به عنوان بنیانگذار اصلی نظام بین المللی کنونی جهان، موقعیت خود را به شدت در معرض خطر و تهدید می‌بیند. به بیان ساده تر، نظام بین المللی غربی جهان، تکانه‌های سختی را تجریبه می‌کند و هیچ بعید نیست که در سال‌های آتی شاهد فروپاشی هژمونی این نظام بین الملل در عرصه جهانی باشیم.

در این رابطه، برخی اندیشکده‌های معتبر غربی حتی به این مساله اشاره داشته اند که تا پایان دهه ۲۰۲۰ میلادی، هژمونی جهانی آمریکا از بین می‌رود و این کشور از حیث قدرت بین المللی، سقوط قابل توجهی را تجربه خواهد کرد.

با این همه، به طور خاص می‌توان ۳ نشانه مهم و محوری از در خطر بودن هژمونی جهان غرب در چهارچوب معادلات کلان نظام بین الملل را شناسایی کرد.

۱. افول اخلاقی و اقناعیِ هژمونی غربی

شاید هیچگاه به اندازه وضعیت کنونی، افول اخلاقی و قدرت اقناعی هژمونی جهانی غرب، آشکار نشده است. جنگ اوکراین در نوع خود نشان داد که تا چه اندازه قدرت‌های غربی با لغات بازی می‌کنند و ملت‌هایی نظیر اوکراین را سپر بلای اهداف و منافع کلان خود می‌کنند.

با این حال، جنگ غزه تیر خلاصی به جهانی از تئوری پردزای‌های غربی‌ها با محوریت برسازی تصویری انسانی و آرمانی از خود در جهان بشریت بود. جهانی که مدعی بوده نقطه اوج کلیه ارزش‌های متعالی و انسانی است و اساسا جهانِ مقابل آن چیزی جز اردوگاه شَر نیست. اکنون به وضوح مشخص شده که نه تنها دیگر ملت‌های جهان آگاهی قابل توجهی را در مورد نفاق و استاندارد‌های دوگانه قدرت‌های غربی پیدا کرده اند بلکه حتی در خاک خودِ قدرت‌های غربی نظیر آمریکا نیز جامعه دانشگاهی و افکار عمومی، به نحوی گسترده علیه نظام حکمرانی این کشور و همدستی آن با جنایات گسترده صهیونیست‌ها در جنگ غزه به پا می‌خیزند و یک نَه بزرگ را به آنچه دموکراسی و رویای آمریکایی ادعا شده و می‌شود، می‌گویند.

موضوعی که حقیقتا ضربه‌ای بزرگ به گفتمان حکمرانی و سیاسی آمریکا است و تا حد زیادی موقعیت و جایگاه این کشور در عرصه نظام بین الملل را تضعیف و پوشالی بودن شعار‌های دور و دراز و متعالی اش را پیش چشم همگان قرار داده است.

۲. ضعف اهرم رسانه برای هژمونی غربی

هژمونی غربی در نظام بین الملل تا حد زیادی متکی به ابزار رسانه و تبلیغات بوده است. این در حالی است که در شرایط کنونی جریان‌های سیاسی و رسانه‌ای غربی دست به هر اقدامی می‌زنند تا افکار عمومی خود را قانع کنند که خروش و قیام علیه نظام‌های حکمرانی غربی، گزینه خوب و درستی نیست و واقعیت‌ها دقیقا همان چیزی‌هایی هستند که این نظام‌های حکمرانی مطرح می‌کنند.

 در سطوح نخبگانی و عمومی در جوامع غربی روند‌ها و رویه‌های متفاوتی در حال شکل گیری هستند. موضوعی که هم تحت تاثیر استاندارد‌های دوگانه جهان غرب و هم متنوع‌تر شدن منابع دریافت اخبار و واقعیت‌ها است. معادلاتی که همه و همه یک رکن مهمِ هژمونی غرب در نظام بین الملل که همان عنصر و اهرم تبلیغات است را از کار انداخته و از واقعیت‌های تازه‌ای رونمایی کرده است.

۳. حملات معنادار به جهانِ غیرغربی

در سال‌های اخیر نظام‌های حکمرانی در غرب و به طور خاص در آمریکا، حملات گسترده و بی‌منطقی را علیه گسترش حضور و نفوذ و قدرت دیگر قطب‌های قدرت در عرصه روابط بین الملل در دستورکار قرار داده اند. به عنوان مثال، جهان غرب به شدت نسبت به توسعه نفوذ ایران در منطقه غرب آسیا و یا مناطقی نظیر آفریقا و آمریکای لاتین حساس بوده و انواع و اقسام حملات تبلیغاتی و رسانه‌ای را در این رابطه علیه ایران معطوف کرده است. در مورد چین نیز سال هاست که توسعه نفوذ این کشور در قاره‌ای نظیر آفریقا، با حملات سنگین تبلیغاتی همراه شده و سعی شده تصویر یک بازیگر خطرناک از چین در قاره آفریقا ارائه شود. در مورد روسیه نیز عینا یکچنین رویکردی رواج دارد.

در این چهارچوب، همینکه جهان غرب و هژمونی غرب در عرصه نظام بین الملل، به این نقطه رسیده که با حملات تبلیغاتی و رسانه‌ای به مصاف رقبای بین المللی خود می‌رود، گواهی روشن بر تضعیف اهرم‌های میدانی و در دسترس آن است. موضوعی که به زعم برخی تحلیلگران برجسته حوزه روابط بین الملل، نمودی عینی از دست پاچگی غرب در مواجهه با واقعیت‌های جدید نظام بین الملل را نیز به نمایش می‌گذارد.

دیگر خبرها

  • آخرین خبر درباره جابجایی مهمانشهر رفسنجان
  • چالش‌های فراوان بیماران خاص و صعب العلاج در ایران/ وقتی مشکلات بیماران هموفیلی دیده نمی‌شود
  • تظاهرات در دانشگاه‌های آمریکا به چه معناست؟
  • شوراها عرصه ظهور حضور مردم در حکمرانی هستند
  • اولین کسی که بایرن را رد نکرد: برادرزاده پدرخوانده!‏
  • مسئولیت علم در کلاس امام صادق(ع)
  • باید بعد از انتخابات «لیست‌بندی‌ها» را کنار گذاشت
  • نگاهی به فصل دوم مسابقه معمایی موزیکال «صداتو» / نغمه‌ای در دل معمای موسیقی
  • چالش حضور برنامه‌ریزی نشده اتباع خارجی در پردیس
  • روحانی: برجام بازدارندگی‌مان را افزایش داد | امروز دعوا بر سر ساخت مسجد است | ساکت ننشینیم، مردم را به پشتیبانی از نظام تشویق کنیم | مگر در انقلاب با زور مردم را باحجاب کردیم؟